Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-27@11:42:51 GMT

شیر یا خط برای قتل رییس بانک

تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۳۷۱۲۹

شیر یا خط برای قتل رییس بانک

عامل اصلی قتل رئیس یک بانک در تهران که فقط در ازای دریافت یک میلیون تومان دستش به خون آلوده شده مدعی است با شیر یا خط انداختن سکه، تصمیم به قتل گرفته است.

به گزارش مشرق، حدود ۳۳ روز قبل خبر قتل رئیس یکی از بانک‌های تهران به پلیس اعلام شد. راز این جنایت با تماس زن جوانی در روز ۱۳ شهریور امسال برملا شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زن جوان مدعی بود برادرش ناپدید شده است. زمانی که مأموران کلانتری راهی خانه مرد میانسال در شهرزیبا شدند با جسد خونین او مواجه شده و گزارش این قتل به بازپرس محمد مهدی براعه اعلام شد.

با حضور بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم، مشخص شد که همسر سابق مقتول با همدستی شوهرش و دختر ۱۶ ساله خود دو مرد را برای کشتن رئیس بانک اجیر کرده‌اند. پس از دستگیری متهمان و با گذشت حدود یک ماه از قتل، عامل اصلی این جنایت لب به اعتراف گشود و مهر سکوت را شکست.

روز گذشته متهمان به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده و جزئیات ماجرای قتل و نقشه آن را برملا کردند.

همسر مقتول در تحقیقات گفت: مهندس کامپیوتر هستم و چند سال قبل در ترکیه درس خواندم و وکیل شدم. من یک نابغه هستم اما شوهرم اجازه نداد که به درسم ادامه دهم. از پدری روس و مادری ایرانی به دنیا آمده‌ام و در حال حاضر ساکن ازمیر ترکیه هستم. بعد از جدایی از همسر اولم با مردی دیگر آشنا شدم و ازدواج کردم و دو پسر ۷ و ۱۲ ساله دارم که الان نگرانشان هستم چرا که بعد از دستگیری من در بهزیستی هستند. من هیچ مشکل مالی‌ای ندارم و جنایت را فقط برای پایان دادن به اذیت‌های شوهر سابقم انجام دادم نه به خاطر پول‌هایش؛ مدتی قبل برای درمان پسرم به ایران آمدیم و دخترم هم قهر کرد و به خانه ما آمد. همسر سابقم مدام مقابل خانه ما بود و می‌گفت باید از همسر دومت جدا شوی و با من ازدواج کنی. برای پایان دادن به اذیت‌هایش چنین تصمیمی گرفته‌ام و حاضرم تمام جرائم را به گردن بگیرم تا شوهرم آزاد شود.

در این میان یکی از دو مرد اجیر شده به قتل اعتراف کرد و گفت: ما اصلاً مقتول را نمی‌شناختیم، حسن، همدستم با پسری به نام امید دوست بود. یک روز که در قهوه خانه نشسته بودم متوجه شدم حسن تلفنی با شخصی صحبت می‌کند و مدام می‌گوید ما این کاره نیستیم و نمی‌شود. از او پرسیدم ماجرا چیست؟ گفت شوهر دوم این خانم از او خواسته که از رئیس بانک زهر چشم بگیریم و پول خوبی هم در این میان گیرمان می‌آید. راستش را بخواهید من وسوسه شدم و به حسن گفتم با آنها قرار بگذارد. اول ماجرا زهرچشم و آسیب رساندن بود اما بعداً قضیه قتل را رو کردند.

وی درباره قرار قتل گفت: وقتی سر قرار رفتیم به ما گفتند در ازای این کار یک ماشین به ما می‌دهند؛ اما پشیمان شدیم و گفتیم که این کار را انجام نمی‌دهیم. اما امید اصرار کرد و گفت به دختر مقتول علاقه‌مند است و در صورتی که او کشته شود امید هم می‌تواند با دختر مقتول ازدواج کند.از یک طرف وسوسه و از طرف دیگر عذاب وجدان بود و به همین دلیل، شیر یا خط انداختیم و از بخت بد، سکه به رویی افتاد که نشان می‌داد باید کار را انجام دهیم. دوباره به محل قرار با آنها در اطراف کرج رفتیم و قبول کردیم. قرار را در ماشین گذاشتیم اما زمانی که برگشتیم به خانه بازهم پشیمان شدیم. برای بار سوم در خانه خودشان قرار گذاشتیم.

این بار قرار ۲ میلیارد تومان بود و با دختر مقتول هم قرارداد نوشتیم تا اگر مشکلی پیش بیاید، دختر مقتول از ارثیه‌ای که به او می‌رسد پول را به ما پرداخت کند.

به ما گفتند بعد از قتل لباس‌هایتان را عوض کنید تا شناسایی نشوید بعد با شوهر این خانم به چیتگر رفتیم و دختر مقتول و مادرش هم به بانک رفتند به این بهانه که دختر مقتول قصد آشتی با پدرش را دارد. آنها که به بانک رفتند ما هم سه نفری راهی خانه مقتول شدیم. قرار بود که ما در آنجا پنهان شویم تا مقتول بیاید، اما کلیدهایی که به ما دادند به درخانه نمی‌خورد. همسر مقتول تماس گرفت و گفت منتظر بمانید دخترم با پدرش در راه خانه هستند. وقتی آنها وارد خانه شدند دختر در ورودی را باز گذاشت و لحظاتی بعد ما وارد شدیم اما در آکاردئونی ورودی بسته بود.

این بار واقعاً منصرف شدیم و می‌خواستیم برگردیم که زن جوان تماس گرفت و گفت دخترش گفته منتظر است پدرش بخوابد بعد در را برایمان باز کند. درنهایت برای سومین بار وارد خانه شدیم و دختر مقتول اتاق خواب پدرش را به ما نشان داد و خانه را ترک کرد.وقتی وارد شدیم و خواستیم کیف او را سرقت کنیم، دستم به وسیله‌ای خورد و شکست و او از خواب بیدار شد. باهم درگیر شدیم و در نهایت هم با ضربات چاقو او را زدم و دوستم هم طنابی را به دور گردنش انداخت.

وقتی کارش را تمام کردیم با خانواده مقتول در ایستگاه اتوبوس قرار گذاشتیم و به خانه‌شان رفتیم و یک میلیون تومان بابت کرایه و خرید وسایل به ما دادند. قرار شد که پول را به صورت سکه و دلار پرداخت کنند اما خوب همه ماجرا لو رفت و گرفتار شدیم.مرد جوان در ادامه گفت: از مرگ می‌ترسیدم به همین خاطر اعتراف نمی‌کردم اما وقتی وارد بازداشتگاه شدم، متوجه شدم که نمی‌توانم آنجا را تحمل کنم و حالا دلم می‌خواهد مرا اعدام کنند. خیلی وحشتناک است که چشمانت را باز کنی و ببینی که در زندان هستی و نمی‌توانی آزاد باشی. دلم می‌خواهد که مرا اعدام کنند تا از این عذابی که در آن گرفتار شده‌ام نجات پیدا کنم.

منبع: روزنامه ایران

منبع: مشرق

کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت قتل قاتل رییس بانک اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت دختر مقتول

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۳۷۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افشاگریِ وحیدِ نون‌خ: در چابهار چندین بار بیهوش شدیم

چند هفته‌ای است که مخاطبان شبکه یک حدود ساعت۲۲ به تماشای فصل پنجم سریال دیدنی «نون‌خ» می‌نشینند و با ماجرا‌های نورالدین خانزاده و همشهری‌هایش همراه می‌شوند. شخصیت‌هایی که در این سریال حضور دارند طی این پنج فصل به کاراکتر‌های دوست داشتنی و محبوبی تبدیل شده‌اند و هرکدام طرفدارانی برای خود پیدا کرده‌اند.

به گزارش جام جم، یکی از این شخصیت‌ها وحید با بازی سید حسین موسوی است که در سری جدید حضور پررنگ‌تری به نسبت فصل‌های قبلی دارد و با آن گویش شیرین کردی مدام سر به سر عمو کاووس می‌گذارد و با موقعیت‌های طنزی که ایجاد می‌کنند، زوج خوبی را تشکیل داده‌اند. موسوی متولد کردستان است و ازسال۱۳۸۳ وارد عرصه بازیگری شده وتئاتر را اززادگاهش شروع کرده است. با نمایش‌های بسیاری روی صحنه رفته، اما یکباره با بازی در نقش وحید در مجموعه نون‌خ درخشید و مورد توجه قرار گرفت. وحید درفصل جدید با نورالدین وسایر همشهری‌هایش از غرب تا جنوب کشور همسفر شده و قصه‌های جذابی را در سریال خلق کرده‌اند.

معرفی ظرفیت‌های استان

از موسوی می‌پرسیم، شما از دهه ۸۰ وارد عرصه بازیگری شدید و به واسطه تئاتر‌های بسیاری روی صحنه بودید، اما با سریال نون‌خ به مخاطبان تلویزیون معرفی شدید. البته این اتفاق برای خیلی از بازیگران اصلی این سریال افتاد و یکباره به چهره‌های محبوب و مشهوری تبدیل شدند.

نون‌خ چه ویژگی‌هایی دارد که باعث دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن بازیگرانش می‌شود. وی پاسخ می‌دهد: به نظرم مهم‌ترین ویژگی این سریال این است که از فضای آپارتمانی خارج شده، چون به هر حال سال‌های بسیاری بود که سریال‌های طنز در یک فضای بسته آپارتمانی ساخته می‌شد، اما سعید آقاخانی با این سریال طبیعت زیبای کردستان، ویژگی‌ها و جاذبه‌های بسیاری از این اقلیم را به مخاطب نشان داد.

من فکر می‌کنم همین موضوع باعث شد توریست‌ها و گردشگر‌ها به این استان سفر کنند، چون آقای آقاخانی با این سریال ظرفیت‌های بسیاری از این استان را به مخاطب معرفی کرد که باعث جذب توریست می‌شود. این‌که سریال نون‌خ در بحث گردشگری و آشنایی مخاطبان با اقلیم کردستان چقدرنقش داشته، موضوع دیگری است که از این بازیگر می‌پرسیم و او تصریح می‌کند: تا جایی که می‌دانم این سریال توانست تاثیرات خوبی در این زمینه داشته باشد.

به‌خصوص در فصل پنجم که به شهر‌ها و استان‌های دیگر هم سفر کردیم و مخاطب تصاویر زیبایی از طبیعت و جاده در این سریال دید که کار بسیار سختی بود، اما به قدری این سریال مورد توجه قرار گرفت و دیده شد که واکنش‌های مثبت و خوبی را در پی داشت، چون ما همیشه دوست داشتیم سریالی درباره قومیت‌ها به‌ویژه اقوام کرد ساخته شود که بسیار مهمان‌نواز هستند و منابع بسیاری در آنجا وجود دارد که برای سرمایه‌گذاری مناسب است.

این موارد در سریال نون‌خ وجود داشت و برای استان ما اتفاق خوبی است و باعث شد دیده شود و مردم به این استان بیشتر سفر کنند.

تضاد کاووس و وحید

وی درباره ویژگی‌های شخصیتی وحید و تقابل او با عموکاووس توضیح می‌دهد: فکر می‌کنم از همان ابتدا آقای امیر وفایی خیلی هوشمندانه بین وحید و عمو کاووس تضادی ایجاد کرد که این تضاد و تنش که بین این دو نفر هست، موقعیت‌های کمدی خلق کرد که مردم دوست دارند.

البته این اتفاق در سری جدید بیشتر شد که باز هم از هوشمندی نویسنده و کارگردان بود. همین ویژگی باعث شد وحید بازیگوش‌تر شده و شیطنتش هم بیشتر شود که همین موضوع جای کار را برای بازی در این نقش هم بیشتر می‌کند. در کل من شخصیت وحید را دوست دارم.

نکته مهم‌تر این‌که در عین شیطنت‌هایی که می‌کند، ویژگی‌ای دارد که من خیلی این ویژگی را دوست دارم؛ وحید احترام بزرگ‌تر‌ها را همیشه نگه می‌دارد و هیچ بی‌ادبی به آن‌ها به خصوص عمو کاووس نمی‌کند. در ادامه داستان و در سکانس‌هایی هم می‌بینید همین وحید که سر به سر عمو کاووس می‌گذارد، از یک جایی به بعد تنها مونس او می‌شود و به او کمک می‌کند و این تحولی که در شخصیت وحید در طول داستان به وجود می‌آید، برای من خیلی جذاب بود.

بی‌هوشی از شدت گرما

نون‌خ در سری جدید سفر جاده‌ای را از غرب به جنوب آغاز کرده است و قطعا چنین سفری به نقاط مختلف ایران می‌تواند سختی‌هایی را در پی داشته و همچنین جذابیت‌هایی را هم برای بازیگر به همراه داشته باشد. موسوی در این خصوص بیان می‌کند: از آنجا که اغلب بچه‌ها از مناطق کوهستانی آمده بودند، در سفری که به چابهار داشتیم، یک‌باره به جایی می‌آمدیم که هوای گرم و مرطوبی داشت.

آن هم حدود ۱۱ ساعت در فضای بسته مینی‌بوس که یک مینی‌بوس قدیمی بود و هیچ وسیله تهویه‌ای هم نداشت. شیشه‌ها هم باید بسته می‌بود تا صدای خارج از ماشین مزاحمتی برای فیلمبرداری نداشته باشد. یکی از اتفاقاتی که در این سکانس‌ها می‌افتاد این بود که ما مدام به خواب می‌رفتیم. یعنی وسط فیلمبرداری یکی از بازیگران به خواب می‌رفت و بقیه او را بیدار می‌کردند تا دیالوگ بگوید.

این اتفاق برای ما خیلی عجیب بود. تا این‌که یکی از بچه‌های چابهار گفت که شما بیهوش می‌شدید، نه این‌که بخوابید! چون به خاطر گرمای زیاد برای لحظاتی خون به مغزتان نمی‌رسید. ما دو ماه این وضعیت را داشتیم و برای هر کدام از ما تکرار می‌شد. این، یکی از اتفاقات و سختی‌های کار برای ما بود. این بازیگر در سریال «راز بقا» هم با آقای آقاخانی همکاری داشت.

او درباره تعامل با آقاخانی برای ایفای نقش می‌گوید: یکی از ویژگی‌های آقای آقاخانی همین مسأله است که فضا را برای تعامل و خلاقیت بازیگر ایجاد می‌کند. من بار‌ها موقع فیلمبرداری دیدم که چطور درباره ایده بچه‌ها و طنز موقعیت با همدیگر صحبت می‌کردند و این ایده‌ها خیلی به طنز موقعیت صحنه‌ها کمک می‌کرد. یعنی بچه‌ها در طنز، موقعیت‌هایی که ایجاد می‌شد همگی نقش داشتند و به نظرم این تعامل و اتفاق خوبی بود.

یکی از نکاتی که در طنز بازیگران سریال به چشم می‌خورد این است که در عین اصالتی که در گفتار و رفتارشان دارند، شوخی‌های‌شان خیلی به روز است. به عنوان مثال از اصطلاحات بازی مافیا خیلی استفاده می‌کنند. می‌توان گفت این به روز بودن، ارتباط شخصیت‌ها و داستان را با مخاطب بیشتر و عمیق‌تر کرده است. موسوی در این باره توضیح می‌دهد: این اتفاق برای من به عنوان بازیگر خیلی جذاب بود.

فکر می‌کنم همین شوخی‌ها و اتفاقات به روز سریال باعث می‌شود مخاطبان از رده‌های سنی مختلف با شخصیت‌ها و ماجرا‌ها ارتباط بگیرند. مردم هم خیلی این شوخی‌ها و دیالوگ‌ها را دوست داشتند. این را از بازخوردی که در فضای مجازی از مردم می‌گیرم، می‌گویم. یا حتی نکاتی که درباره سریال «مختار» می‌گوییم و درباره آن صحبت می‌کنیم، به دل مخاطب نشسته است.

دیگر خبرها

  • بخشش عجیب‌ در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
  • عجیب‌ترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
  • وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
  • عجیب‌ترین بخشش در خوزستان: مقتول دستور بخشش قاتلش را داد
  • قتل مدیر عامل شرکت پخش لوازم آرایشی با ۳۷ ضربه چاقو
  • بازیکن آلومینیوم: خدا به تلاش ما نگاه کرد و پیروز شدیم
  • افشاگریِ وحیدِ نون‌خ: در چابهار چندین بار بیهوش شدیم
  • راز دلیل قتل زن 80 ساله ثروتمند توسط پرستار شخصی‌اش!
  • ۷۱ هزار نفر در استان قم صاحب خانه می‌شوند
  • کشف جسد دست و پابسته زن ثروتمند در کمد | خدمتکار خانه دستگیر شد